مراسم بله برون خاله مونا جون و عمو مرتضی جون
آتیش سوزوندی حسابی دیگه آخرش خسته شدی سواره روروک که بودی مانوشا پشت روروکت رو فشار میداد تا جلو بری همنطور که توی روروک نشسته بودی برگشتی لپ مانوشا رو فشار دادی سفت که این کار رو نکنه گریشو در اوردی خیلی بلا شدی خیییییییییییییییییلی ...
نویسنده :
mandana
10:13